معنی رفت و آمد

فارسی به انگلیسی

رفت‌ و آمد

Traffic, Truck

فرهنگ فارسی هوشیار

آمد و رفت

(مصدر) آمد و شد تردد مراوده ایاب و ذهاب آمد رفت.


رفت و آمد

تردد، رفتن و آمدن، آمد و شد

لغت نامه دهخدا

رفت و آمد

رفت و آمد. [رَ ت ُ م َ] (مص مرخم، اِ مرکب) تردد. (ناظم الاطباء). همان آمد و رفت است. (آنندراج). رفتن و آمدن. ایاب و ذهاب. (فرهنگ فارسی معین). ذهاب و ایاب.آمد و شد. آمد و رفت. (یادداشت مؤلف):
ز رفت و آمد غمهای بدمستت خبر دارم
صدا آید به گوشم چونکه در دل بازمی گردد.
ملاقاسم مشهدی (از آنندراج).
|| مراوده و معاشرت. (فرهنگ نظام). مراوده. اختلاف. (یادداشت مؤلف). رجوع به آمد و رفت شود.
- رفت و آمد کردن، آمد و شد داشتن. تردد کردن. (یادداشت مؤلف).


آمد و رفت

آمد ورفت. [م َ دُ رَ] (ترکیب عطفی، اِمص مرکب) رفت و آمد. آمد و شد. تردّد. مراوَده. ایاب و ذهاب.

واژه پیشنهادی

رفت و آمد

آمد و شد

معاشرت

معاشرت

بروبیا

معاشرت

حل جدول

رفت و آمد

عبور و مرور

ایاب و ذهاب


جای رفت و آمد

مسیر


رفت و آمد بسیار

دوندگی، بروبیا، روارو

فرهنگ معین

آمد و رفت

(~ُ رَ) (مص مر.) مراوده، ایاب و ذهاب، تردد.

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

رفت و آمد

731

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری